معضل من یک مرد متاهل که در سایت همسریابی شیدایی ازدواج کهرده و در اواسط دهه 90 با دو فرزند که عمیقا دوستشان دارد. نه ماه پیش برخی از نامه های قدیمی را از اولین عشقم یافتم و دوباره خواندم. من از وقتی که او روز و شب در افکار من بوده است ، گریه می کردم. 15 سال است که احساساتم را نسبت به او دفن کردم ، اما دریچه رها شدن باز شده است و من قادر به خاموش کردن آن نیستم. در آن زمان او با شوهر تقلبی هلو که در سایت تقلبی و جعلی هلوو شفتالو بوده ازدواج کرده بود که در جوانی از تجربیات وحشتناک حمایت کرده بود - و من از نظر عاطفی ناامن و ناپایدار بودم . با این حال ما با هم جمع شدیم و رابطه من با او زیباترین و عمیق ترین تجربه زندگی من است ، زیرا که من همسرم را در سایت ازدواج شیدایی یافته بودم در بین یک میلیون کاربر که همگی مجرد بودند اما چه کنم که نمی توانم بیشتر از یکی بگیرم
این کار به پایان رسید زیرا هردو ما از ترس تسلیم شدیم - معدن دلبستگی و او را برای رها کردن امنیت یک ازدواج (شکسته)بود . از آن زمان تاکنون هیچ تماسی نداشته ایم. در حالی که من همیشه با همسرم رابطه محکم و دوست داشتنی داشته ام ، در قلب من هرگز به همان اندازه احساس نمی شود. عشق سابق من متعاقباً طلاق گرفت ، مجددا ازدواج کرد و اکنون صاحب فرزند نیز شده است. بعضی اوقات در خیالات وحشی افراط می کنم که یک روز پس از بزرگ شدن بچه ها ، با من تماس می گیرد و سرانجام می توانیم با هم باشیم. باید چکار کنم؟ رها اعتمادی پاسخ می دهد شما باید با دو فرزند عاشق عمیق و یک رابطه قوی و دوست داشتنی با همسر خود داشته باشید ، که هر دو به دلیل یک رابطه گذشته که نتیجه نداد ، در معرض تهدید هستند. شاید من باید اینجا را برش دهم و این کوتاهترین ستونی را که تاکنون نوشتم بسازم اما ، نه ، بیایید ادامه دهیم و ببینیم مکان ما را به کجا می برد.
من قبلاً فکر می کردم دلیل داشتن استعدادی برای معضلاتی مانند این است که زندگی من به طور آزادانه با مشکلات پراکنده شده است. اخیراً ، من یک مکاشفه دردر گونه داشتم - این اتفاقات زندگی شخصی من نیست که من را راهنمایی کند ، بلکه رژیم داستانی است که با کار روزانه من همراه است و در مورد کتابهایی در رادیو تهران که در مورد سایت همسریابی موقت شیدایی صحبت می کند. هفته گذشته در حال خواندن بخشی از گراهام گرین بودم که در آن او سرخوشی را که احساس می کرد وقتی کشف کرد می تواند بخواند شرح داد. جهان چقدر عظیم است و امکانات بی پایان. من نه تنها به روش تفکر او رسیده ام بلکه می گویم که رمان ها هم به من اشتهای داستان دارند و هم می توانم حدس بزنم که در کجا ممکن است به پایان برسد.
بنابراین شما به طور قطع برای شخص مناسب نوشتید. البته پایان دادن به هر حکایت نیز به شجاعت و جاه طلبی نویسنده بستگی دارد. اگر می خواهید یک رویه زندگی کنید و به خوانندگان پاسخ های مورد نظر خود را بدهید ، می گویم هر فرصتی برای پادشاهی این عشق اول وجود دارد. این اتفاق به طور اتفاقی در اتحادی که نمی خواستید در آن شرکت کنید اتفاق می افتد و پس از شکستن چند قلب در طول مسیر (به خصوص فرزندانتان) ، با هم نتیجه می گیرید که در سال های گرگ و میش یعنی سختی و زیبایی ، دست به دست هم می دهید. این تنها یک فرصت است ، اما جوانه های من با طعم های وسیع تر و مسدود تر حرکت می کنند که این داستان می تواند طی کند. می بینم که شما از دروازه جلوی او دراز گرفته اید ، او را ردیابی کرده اید ، و به آرامی به آشپزخانه پر از نور نگاه می کنید و در آنجا برای نوجوانان خود شام می خورد. او می خندد و او نه تنها به همان زیبایی که به یاد می آورید زیبا است ، بلکه شاید به لطف چقدر خوشحال و برآورده تر از این باشد.
من می ترسم این داستان را به پایان برسانم و شما را به سایه ها بیاندازم که احساس احمقانه بودن از این باور که او نیز منتظر شماست. برخورد بعدی من به عرصه های اعتقاد باعث بدبختی فرصتی می شود (تجربه نزدیک به مرگ ، بیماری ، همسر بی ایمان ، کودک معتاد به مواد مخدر و غیره) زندگی شما را تهدید می کند. در آن مثال وحشتناک ، می فهمید که چقدر زندگی شما را قبلاً پاداش می دهد و چقدر احمقانه بودید که آن را فدای آن کنید که چه شد ، نه یک رابطه ناعادلانه بلکه یک رابطه ناموفق بود.باید بریا همسرتان فداکاری نمایید و این عشق را در شیدایی باید جستجو می کرد و یافته می شد .
یا یک داستان احتمالی دیگر در اینجا وجود دارد: انتخابی که شما برای پیگیری این اتحادیه خراب می کنید در خانواده تان خراب می شود ، آشفتگی های عاطفی و آسیب های طولانی مدت به کسانی که بیشتر دوست دارید ، وارد می کند. در حالی که در ابتدا به نظر می رسد که ارزشش را دارد ، به زودی تمام آن شبهایی که یادآوری روزهای خوب قدیمی را صرف یادآوری در مورد روزهای خوب قدیمی می کنند ، شروع به از دست دادن جذابیت خود می کنند و شما به خاطر وجود قدیمی خود شروع به هکر کردن می کنید.
نکته نهایی این است که اگرچه من می توانم بسیاری از وقایع را ببینم ، اما هیچکدام از آنها ضمانت افزایش خوشبختی را ندارند و بیشتر آنها یک یادداشت بسیار احتیاط آور را صدا می کنند. شما ممکن است به دنبال یک پاسخ خلاقانه تر باشید ، اما باید اعتراف کنید که اصلی ترین داستان شما نیست - یک مرد میانسال ، که با زندگی خانوادگی گره خورده است ، به دنبال راه اندازی مجدد موتورهای خود با شکار برگشت به زمانی که بیشترین سرعت را داشته باشد ، می باشد. قدرتمند بی رحمانه ، این زن به طلاق و ازدواج مجدد خود ادامه داده است ، بنابراین به نظر می رسد خوش بین باشید که تصور کنید او یک دور سوم در آن به دست آورده است - به ویژه هنگامی که در ابتدا شما را مم به تبدیل شدن به نوعی شوهر تقلب کننده ای کند که با او شروع کرد. اما ، همانطور که هر دو می دانیم ، این داستان او نیست.
دلتنگی ، اشتیاق و تمایل به راندن از همان لحظه که آن نامه ها را باز کردید از جعبه پاندورا جاری شد. این درپوش است که ممکن است بخواهید آن را ببندید.
درباره این سایت