مساله جمهوری اسلامی چیست؟از دست دادن جایگاه حقیقت گویی
1.چه بر سر نظام ی جمهوری اسلامی است که اکنون با از دست دادن بخش زیادی از جمعیت مردم خود روبروست و چنین احساس می کند که بخش زیادی از مردم دیگر با مولفه ها و ویژگی های این نظام ی همدلی نمیکنند و گاه حتی به دشمن آن تبدیل شده اند. در دو روز گذشته این شکاف را به خوبی می توان در برخورد جامعه با مساله شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی دید:عده ای داغدارن و عده ای بی تفاوت و گاه حتی شاد.
2. یکی از مهمترین ویژگی هایی که یک انقلاب به نظام ی حاصل از آن اعطا می کند آن است که نظام ی جدید را در «جایگاه حقیقت گویی» قرار می دهد. به زبان ساده تر، یک انقلاب باعث می شود که نظام ی حاصل از آن جایگاه یک «روشنفکر» را بدست آورد:نظام ی جدید همچون یک روشنفکر دو وظیفه را بر شانه های خود احساس می کند:انتقاد از سنت های از قبل موجود و حقیقت گویی در مقابل قدرت های موجود.نظام ی حاصل از انقلاب نظامی است «ذوق ورز» که نمی خواهد به یک نظام ی معمول تبدیل شود.این نظامی نظامی مسافر و همواره در تبعید است. دایم از حقوق بی پناهان دفاع می کند و با نقد قدرت های حرفه ای و متخصص به نحو مداوم آن ها را «شگفت زده» می کند.رابطه این نظام ی با جوامع و قدرت های دیگر «در مرز میان تنهایی و هم پیمانی ست».این نظام عاشق تفکر و اندیشه های جدید است و با «برانگیختن پرسش های نگران کننده و رویاروشدن با سنت ها و جزم اندیشی های موجود» همواره در پی آزمودن جهان های جدید است.اما در کنار تمام این ویژگی ها، مهم ترین ویژگی نظام ی انقلابی آن است که در نظم جهان وصله ناجور است، و با نافرمانی به ایجاد اختلال در نظم موجود می پردازد. آنچه به این نظام ی چنین توانی را اعطا می کند فقط یک چیز است: این نظام ی حامی مردم خود است و «برای مردم» حکومت می کند.مردم ابتدا و انتهای این نظام ی را شکل می دهند. نظام ی انقلابی سرمایه ای جز عشق مردم خود ندارد و این مردم هستند که به او «جایگاه حقیقت گویی» اعطا می کنند. فرق است میان سخن حقیقت و داشتن جایگاه حقیقت گویی. نظام ی می تواند سخن حقیقت خود را از هر جایی وام بگیرد، اما جایگاه حقیقت گویی خود را تنها از مردم خود می گیرد.
3. جمهوری اسلامی نظام ی برآمده از انقلابی مردمی است که سالها پیش جایگاه حقیقت گویی را بر عهده این نظام ی نهادند تا آغازگر یک سخن حقیقت جدید در جهان ی موجود شود. جمهوری اسلامی تا حدودی در این مسیر موفق بود، اما زمانی دچار مشکل شد که با تحلیل غلط داشتن جایگاه الهی در مقابل مردم خود ایستاد و جایگاه حقیقت گویی خود را آرام آرام از دست داد. اگر از حوادث دهه شصت چشم بپوشیم، جمهوری اسلامی از سال هشتاد و هشت به بعد در مسیر نادرست رویاروشدن با مردم قرار گرفت تا آنجا که بخش زیادی از مردم امتیازی که به نظام ی داده بودند را از او پس گرفتند: بخش زیادی از مردم دیگر جمهوری اسلامی را شایسته جایگاه حقیقت گویی نمی دانند حتی اگر سخن حق بگوید.
4. مهمترین مشکل فعلی جمهوری اسلامی بازیابی دوباره جایگاه حقیقت گویی است که در اتفاقات آبانماه گذشته تمامی آن را از دست داد. این نظام ی به خطا بر حق بودن خود تاکید می کند. نظام ی حتی اگر حقیقی ترین سخنان را در ذهن و ایدئولوژی خود پرورانده باشد تا از جایگاه حقیقت گویی برخوردار نباشد راه به جایی در میان مردم خود و مردم جهان نخواهد برد.
5.این مساله البته فقط مساله جمهوری اسلامی و ایدئولوگ های آن نیست. بسیاری از روشنفکران و محققان امروز جامعه ما نیز با همین مشکل روبرویند. افرادی همچون مصطفی ملکیان یا حتی اگر حقیقی ترین حقیقت ها را بر زبان آورند دیگر مورد اعتنای جامعه قرار نمی گیرند چون از جایگاه حقیقت گویی برخوردار نیستند: جایگاه حقیقت گویی یعنی در طرف مردم و به ویژه مظلومان و بی پناهان و ظلم دیدگان و فقرا ایستادن.
منبع : http://t.me/mostafamehraeen ( رخداد تازه - مصطفی مهرآیین)
درباره این سایت